همان طور که می دانید تشخیص گاوهای با هیپوکلسیمی تحت بالینی غیرعملی است زیرا این گاوها هیچ علائم بالینی را نشان نمی دهند. بنابراین پیش گیری تنها گزینه برای مدیریت کردن هیپوکلسیمی تحت بالینی است. خورانیدن نمک های آنیونیک قبل از زایش یکی از روش ها برای پیش گیری از هیپوکلسیمی بالینی (تب شیر) است اما به ندرت از هیپوکلسیمی تحت بالینی جلوگیری می کند. گزینه دیگر برای پیش گیری همان طور که در بخش اول مقاله هم صحبت شد استفاده از مکمل های کلسیمی به صورت دهانی بعد از زایمان و تزریق رگی کلسیم است. البته گفته شد که تزریق رگی کلسیم در زمان تب شیر بالینی روش مناسب و ضروری است نه هیپوکلسیمی تحت بالینی.
انواع مکمل کلسیم دهانی
منبع کلسیم و شکل فیزیکی مکمل کلسیم دهانی خیلی جذب کلسیم و پاسخ های کلسیم خون را تحت تاثیر قرار می دهند. یک سری از آزمایشات نشان داده اند که کلرید کلسیم (50 گرم کلسیم بصورت Cacl2 در 250 سی سی آب) بیشترین توانایی را برای حمایت از غلظت های کلسیم دارد. این می تواند بوسیله زیست فراهمی بالای کلسیم اش و توانایی اش برای تحریک کردن پاسخ اسیدی در گاو شرح داده بشود، که باعث می شود گاو بیشتر از ذخایر کلسیمی خودش موبیلیزه کند. البته هنگامی که محلول کلسیم بصورت دهانی خورانده می شود خطر استنشاق بیشترین است و کلرید کلسیم برای بافت های تنفسی و دهانی خیلی سوزش آور است.
پروپیونات کلسیم خیلی آهسته تر از کلرید کلسیم جذب می شود (احتمالا به خاطر این که اسیدوژنیک نیست) و باید در مقادیر بالاتر کلسیم داده شود (معمولا 75 تا 125 گرم). پروپیونات کلسیم علاوه بر فراهم کردن کلسیم، خاصیت گلوکوژنیک نیز دارد.
کربنات کلسیم در آب به خاطر زیست فراهمی ناچیزتر و پاسخ آلکالوژنیک که می تواند تحریک کند ابداً غلظت کلسیم خون را افزایش نمی دهد.
بولوس کلسیمی (ترکیبی از کلرید کلسیم و سولفات کلسیم پوشش دار شده با چربی)منجر به بهبودهای بادوام تر و طولای تری در غلظت های کلسیم خون در مقایسه با کلرید کلسیم یا پروپیونات کلسیم در آب می شود. بر اساس مطالعات این گروه از نمک های کلسیمی کپسوله شده مزیت هایی شامل: نداشتن طعم نامطبوع برای گاو، نداشتن اتلاف یا کم فرمولاسیون دهانی، و آزادسازی طولانی تر کلسیم دهانی را داشتند.خورانیدن 4 دوز (12 ساعت قبل از زایش، زمان زایش، 12 ساعت بعد از زایش، 24 ساعت بعد از زایش) برنامه اصلی خورانیدن بولوس دهانی است. اما چون تعیین کردن 12 ساعت قبل از زایش سخت است و خورانیدن در زمان زایش سخت است به نظر می رساند خورانیدن12 و 24 ساعت بولوس (هر بولوس حاوی 43 گرم کلسیم) بعد از زایش هم بتواند مفید باشد. البته توجه شود که پایین ترین نقطه (nadir) مورد انتظار در غلظت های کلسیم خون بین 12 تا 24 ساعت بعد از زایش اتفاق می افتد.
تزریق زیر پوستی کلسیم
کلسیم زیر پوستی می تواند برای حمایت از غلطت های کلسیم خون پیرامون زایش استفاده بشود، اما محدودیت های اساسی وجود دارد. جذب کلسیم از تجویز زیر پوستی نیازمند تزریق به میزان کافی است. این روش ممکن است در گاوهایی که به شدت هیپوکلسیمی و دهیدراته هستند (نوع دوم و سوم تب شیر) موثر نباشد. تزریق زیر پوستی کلسیم سوزش آور است و می تواند باعث نکروزه شدن بافت بشود. همچنین محلول های کلسیم قابل تزریق شامل گلوکز هستند که نباید به صورت زیر پوستی تزریق شوند زیرا گلوکز خیلی به ندرت جذب می شود که موجب تشکیل آبسه و ریزش بافت می شود.کینتیک جذب کلسیم زیر پوستی نشان داده است که در ابتدا به خوبی جذب می شود اما غلظت کلسیم 6 ساعت بعد به مقادیر پایه (baseline) بر می گردند. بنابراین تکرار دوزها (4 تا 500 سی سی ) ضروری خواهد بود تا معادل کلسیم خون طولانی مدت که بوسیله کلسیم دهانی (بولوس یا کلرید کلسیم – دو بار) حمایت می شود، باشد. بنابراین بر اساس معایب گفته شده برای این روش، تکرار دوزها با این حجم مشکل ساز و غیر عملی خواهد بود.
مقایسه دوام کلسیم خون با خورانیدن منابع مختلف کلسیم
بررسی آزمایشات مختلف نشان می دهد که سطح کلسیم خون 6 ساعت بعد ازتزریق زیر پوستی 500 سی سی کلسیم گلوکونات، 12 ساعت بعد از خورانیدن دهانی 250 سی سی محلول کلرید کلسیم (حاوی 50 گرم کلسیم) و 12 ساعت بعد از خورانیدن بولوس کلسیمی (حاوی 43 گرم کلسیم) به سطح پایه (baseline) بر می گردد. بنابراین 4 مرتبه تزریق زیرپوستی محلول کلسیم، خورانیدن دوبار محلول کلرید کلسیم و خورانیدن دو بولوس کلسیم به فاصله 12 ساعت می تواند دوام کلسیم مشابهی را فراهم کنند.