در یک صنعت مدام در حال تغییر، شما هرگز نمیدانید که چه موقع قیمت اقلام خوراکی افزایش می یابد و کِی قیمت شیر کاهش خواهد یافت.
دکتر احسان محجوبی، 26 فروردین 93
در یک صنعت مدام در حال تغییر، شما هرگز نمیدانید که چه موقع قیمت اقلام خوراکی افزایش می یابد و کِی قیمت شیر کاهش خواهد یافت.
به اعتقاد برخی متخصصان «همه کاری که می توانید بکنید این است که برای زمان های چالش برانگیز خود را آماده کنید».
در این مقاله که تا حد زیادی خارج از تخصص بنده است به ذکر نکاتی که اخیرا (سال 2015) در سمیناری در پنسیلوانیا برگزار شده است می پردازیم که به رئوس نکات مربوط در رسیدن به موفقیت بلند مدت در دامداری را خاطر نشان خواهد کرد. در طول این سمینار، دکتر وِلز بر اهمیت داشتن اطلاعات به روز و خوب-مدیریت شده کل دامداری متمرکز شد که همه جنبه های عملکردی و اجرایی را به منظور مدیریت صحیح منابع مالی در بر می گیرد.
وِلز در این سمینار دامداران را به «ضدگلوله کردن» اطلاعات مالی یا توازن مالی دامداری تشویق کرد. دامداران باید اهداف مالی برای خود ایجاد کنند و تجارت خود را طوری مدیریت کنند که در مواقع چالش برانگیز قابل بقا باشد. اما، وقتی هدف تعریف شد، دامداران باید متعهد شوند که آنها را رعایت کنند تا به موفقیت برسند.
پیش از ایجاد هر گونه هدفی، از محیط اطراف خود آگاهی کسب کنید. از منابع و ابزارهای موجود برای بدست آوردن آنالیز کامل مالی دامداری خود استفاده نمایید و نقاط ضعف خود را شناسایی کنید. به محض اینکه شما وضعیت کنونی مالی خود را تعیین کردید، آنگاه شما میتوانید نقشه مالی خود را طراحی کنید.
اهداف مالی
1- مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی (Working capital) = 50 درصد یا میزان بیشتری از هزینه های سالانه
مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی معیاری از نقدینگی فارم است. کل بدهی کنونی فارم از کل دارایی های کنونی فارم کسر می شود تا مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی محاسبه شود. این معیار، توانایی فارم را در پرداخت بدهی های کنونی فارم اندازه گیری می کند.
2- سهم مالک (Owner’s equity) = 50 درصد یا بیشتر از آن
سهم مالک نهاد حقوقی و قانونی تجارت است. اگر درصد آن به زیر 50 سقوط کند، بانک عمده سرمایه گذاری را در فارم به عهده خواهد داشت و لذا اثر بیشتری در تصمیمات تجاری گله ایجاد خواهد کرد. این بیشتر در دامداری های امریکا صادق است هر چند که می توان آن را به ایران نیز تعمیم داد.
این معیار، نمایانگر سرمایه مالک در تجارت منهای سهم مالکان دیگر از تجارت به اضافه درآمد خالص (یا منهای ضرر خالص) از زمان آغاز تجارت است. از لحاظ ریاضی این معیار برابر است با مقدار دارایی ها منهای مقدار بدهی ها.
3- برگشت دارایی (Return on assets) = 6 درصد یا بیشتر
بازگشت دارایی معیاری است از سودآوری فارم و می تواند با تقسیم درآمدهای سال مالی بر کل دارایی ها محاسبه شود.
4- برگشت سرمایه سهامداران (Return on equity) = 16 درصد یا بیشتر
برگشت سرمایه سهامداران معیاری است از سودآوری تجارت. این درصد نشان می دهد که چه مقدار سود از هر دلار (ریال) سهام مالکان ایجاد می شود.
5- نسبت هزینه ها به سود (Expense-to-revenue ratio) = کمتر از 65 درصد
اگر فارم شما نمی تواند به یک نسبت هزینه ها به سود کمتر از 65 درصد برسد، پس دامدار باید عملیات کنونی فارم را مجددا ارزیابی کند. بازده یک عامل کلیدی در کاهش دادن این نسبت است.
6- برداشت خانوادگی (Family withdrawal) = کمتر از 10 درصد
برداشت خانوادگی به عنوان درصدی از درآمد باید کمتر از 10 درصد باشد. اگر آمارها نشان دهد برداشت بیشتر از 10 درصد است، دامداری باید مشخص کند که چه تعداد انسان از درآمدهای فارم دارند زندگی می کنند.
به شدت توصیه می شود که تولیدکنندگان این نسبت ها را به طور منظم محاسبه و با استاندارهای صنعت مقایسه نمایند. با دانستن وضعیت کنونی، دامداران تصمیمات مدیریتی-هزینه ای بهتری خواهند گرفت. فزون بر مدیریت هزینه ها، دامداران باید در کنترل سایر خطرات پیش فعال باشند.
دامداران می توانند هزینه یک پیامد نامطلوب را به شرکت های بیمه منتقل کنند. با خرید بیمه، تولید کنندگان میتواند اثر حوادثی مانند تصادف، فجایع طبیعی، سود کم و افزایش هزینه های دامداری را کاهش دهند.
دامداران افرادی با مسئولیت های بیشمار هستند. دکتر وِلز دامدار را به عنوان فردی که 5 وظیفه خطیر دارد توصیف می کند:
1- مدیر کارخانه یا مدیر تولید
2- مدیر مالی
3- مدیر بازاریابی
4- مدیر خطر
5- مدیر منابع انسانی
دامدار کاردانی که توصیه های مشاوران کلیدی خود را می پذیرد می تواند به سمت داشتن یک تعادل «ضد گلوله» در جهت داشتن یک دامداری موفق و مترقی حرکت کند.