اسکور اسهال گوسالهی نوزاد (Neonatal Calf Diarrhea Score = NCDS)
مقدمه
اسهال گوسالهی نوزاد (NCD) یکی از شایعترین بیماریهای چندعاملی است که دامداران همواره با آن روبرو هستند. دادههای منتشرشده در مورد میزان بروز و اهمیت این بیماری بر پایهی کشور، نوع سیستم پرورش، نوع تولید، سال و عوامل دیگر متفاوت است. میزان بروز این بیماری که توسط پژوهشگران گوناگون مشاهده و گزارش شده است، از پایینترین سطح در سوئد و دانمارک (9.8% و 10.3%) تا میانگین 24 – 30% در اروپا و ایالاتمتحدهی آمریکا متغیر است. مرگومیر گوسالههایی که از اسهال رنج میبرند، در اروپا بین 15 تا 30 درصد و در ایالاتمتحدهی آمریکا بیش از 50 درصد است. پیامدهای منفی اسهال نوزادی نهتنها از ضررهای مستقیم آن (مرگومیر و هزینهی درمان)، بلکه از تأثیرات آن بر سودآوری گله نیز ناشی میشود. حتی گوسالههایی که بر اسهال غلبه کرده و زنده میمانند، بازهم دچار پیامدهای منفی بلندمدت بر رشد خود هستند. همچنین، این گوسالهها دچار ضعف سیستم ایمنی بوده و احتمال بروز دیگر بیماریها (بهویژه بیماریهای تنفسی) در آنها بالاست. مدیریت مناسب و دقیق پرورش و نیز مراقبت از گوسالهها میتواند عوارض و مرگومیر ناشی از شیوع اسهال نوزادی را به حداقل برساند.
شناسایی و رتبهبندی
اسهال گوسالهی نوزاد معمولاً با کمآبی بدن (دِهیدراسیون)، اسیدمی (اسیدی شدن خون) و عدم تعادل الکترولیتی مایعات بدن (بهویژه فشار اُنکوتیک) همراه است. آنالیز گازهای خون بهطور گستردهای بهعنوان آزمونی استاندارد برای ارزیابی شدت اسیدوز متابولیکی، DCAD و اختلالات الکترولیتی در گوسالههای اسهالی مورد استفاده قرار میگیرد. بااینوجود، انجام آزمونهای آزمایشگاهی در مزرعه کاری دشوار است.
معاینههای بالینی، نخستین گامِ اجتنابناپذیر برای شناسایی و رتبهبندی اسهال گوسالهی نوزاد (بهویژه در مراحل نخست آغاز بیماری) است. در بسیاری از پژوهشها، همبستگی زیادی میان نشانههای بالینی بیماری و فراسنجههای خونی همچون pH، گازها، بیکربنات (HCO3–)، باز مازاد (BE) دیده شده است. یک سیستم رتبهبندی ایدهآل برای اسهال گوسالهی نوزاد، سیستمی است که بیشترین همبستگی را با فراسنجههای خونی داشته و بتواند بهآسانی توسط پرسنل آموزش ندیده نیز مورد استفاده قرار گیرد.
انواع رتبهبندی
رایجترین روش برای بررسی و رتبهبندی اسهال گوساله، استفاده از قوام مدفوع (Fecal consistency) برای شناسایی بروز و ارزیابی درجهی شدت اسهال است. این رتبهبندی برای نخستین بار در سال 1977 توسط لارسون و همکاران ارایه شد. این رتبهبندی بر پایهی سیالیت مدفوع پیشنهاد شد. در این رتبهبندی، اسکورها بهصورت زیر بیان میشوند:
اسکور 1: مدفوع نرمال. مدفوعی که سِفت است، اما نه سخت. مدفوع پس از افتادن به زمین، کمی پخش میشود؛
اسکور 2: مدفوع نرم (Soft). مدفوع نرم است و شکل خود را حفظ نمیکند؛ انباشته میشود، اما کمی پخش میشود؛
اسکور 3: مدفوع روان (Runny). بهآسانی تا عمق حدود 6 میلیمتر پخش میشود؛
اسکور 4: مدفوع آبکی (watery). مدفوعی مایع و پاششی است.
مَکگویرک (2008) رتبهبندی دیگری را برای بیان اسکور مدفوع ارایه داد. این رتبهبندی دارای یک مقیاس 0 تا 3 است:
0 : مدفوع نرمال با قوام طبیعی؛
1 : نیمه شکلیافته یا خمیری (Semiformed or pasty)؛
2 : مدفوع شُل است، اما قوام کافی برای باقی ماندن روی بستر را دارد؛
3 : مدفوع آبکی و پاششی.
در این رتبهبندی، در صورت وجود خون در مدفوع از حرف B در کنار اسکور مربوطه استفاده میشود؛ بهعنوان نمونه، اسکور 3B به معنای مدفوع آبکی همراه با خون است.
کلام آخر
صرفنظر از سیستم رتبهبندی اسهال، در بیشتر پژوهشهای انجام شده روی اسهال گوساله، از سیستم رتبهبندی قوام مدفوع استفاده میشود. برای هدفمند کردن این معیار، بلوسا و همکاران (2011)، رتبهبندی قوام مدفوع را بهعنوان ابزاری برای پیشبینی درصد مادهی خشک مدفوع (Fecal DM) مورد ارزیابی قرار دادند. آنها دریافتند که هر چه اسکور قوام مدفوع بالاتر (مدفوع شُلتر) باشد، درصد DM مدفوع کمتر است. رناد و همکاران (2020) نشان دادند که اسکور قوام مدفوع میتواند کاهش DM مدفوع را پیشبینی کند؛ بدین ترتیب اسکور قوام مدفوع بالاتر ممکن است نشاندهندهی افزایش شدت اسهال باشد.
رتبهبندی مدفوع معمولاً توسط دامداران برای تصمیمگیریهای بالینی (مانند زمان و ضرورت سِرمدرمانی) مورد استفاده قرار میگیرد؛ بهعنوان نمونه، اسکور مدفوعی 3 معمولاً دامدار را ترغیب به سِرمدرمانی میکند تا از دِهیدراسیون شدید و بروز عدم تعادل الکترولیتی در گوسالهی مبتلا به اسهال جلوگیری کند. در سال 1998، کانستبل و همکاران استفاده از فاکتورهای بالقوه سودمندِ بالینی را برای ارزیابی وضعیت دِهیدراتاسیون ناشی از اسهال، مورد بررسی قرار دادند. این فاکتورها عبارت بودند از: میزان انوفتالموس (گودرفتگی چشم)، مدتزمان برگشت پوست گردن، سینه و پلکهای بالایی و پایینی، ضربان قلب، میانگین فشار سیاهرگ مرکزی، دمای محیطی و مرکزی بدن و … . آنها به این نتیجه رسیدند که بهترین پیشبینیکنندهی درجهی دِهیدراسیون بدن، شدت گودرفتگی چشم (انوفتالموس) و ویژگی ارتجاعی پوست در ناحیهی گردن و سینه است.
گردآوری و تدوین: دکتر محمد چمنی