تأثیرات فراورده های تخمیری ساکارومایسس سرویزیه بر عملکرد گاوهای شیری دوره قبل از زایش
هدف از این تحقیق، ارزیابی تأثیرات مکمل فراورده تخمیری ساکارومایسس سرویزیه (SCFP؛ NutriTek، Diamond V، Cedar Rapids، IA) در دوره قبل از زایش (28 ± 3 روز قبل از زایش تا 44 ± 3 روز بعد از زایش) بر ماده خشک مصرفی (DMI)، تولید شیر، قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی و فعالیت تخمدانی بعد از زایش در گاوهای شیری که با علوفه تازه اما مقدار نشاسته متفاوت تغذیه میشوند.
از 28 ± 3 روز قبل از زمان مورد انتظار زایش تا 44 ± 3 روز بعد از زایش، 117 گاو هلشتاین با رژیم غذایی حاوی SCFP (SCFP؛ تعداد 59) و فاقد SCFP (گروه کنترل، CON، تعداد 58) تغذیه شدند.
در دوره نزدیک به زایش، یک رژیم غذایی متداول، بنیادی، با انرژی کنترل شده (انرژی خالص برای شیردهی: 1.43 میلی کالری بر کیلوگرم؛ 13.8% نشاسته) برای گاوهای قبل از زایش در نظر گرفته شد.
گاوهای هر گروه تغذیهای (SCFP یا CON) از روز اول تا 23 ± 3 روز بعد از زایش (دوره تازهزایی) با رژیم کم نشاسته (LS؛ 22.1%) یا رژیم پر نشاسته (HS؛ 28.3%) تغذیه شدند.
به این ترتیب در چهار گروه تغذیهای قرار گرفتند: گروه کنترل کم نشاسته (LS-CON، تعداد 30)، گروه SCFP کم نشاسته (LS- SCFP، تعداد 29)، گروه کنترل پر نشاسته (HS-CON، تعداد 28) و گروه SCFP پر نشاسته (HS- SCFP، تعداد 30). همه گاوها از روز 24 ± 3 تا 44 ± 3 بعد از زایش (دوره بعد از تازهزایی)، با رژیم پر نشاسته تغذیه شدند.
گاوهایی که برای آزمایش رژیم غذایی انتخاب شدند از نظر زایش، امتیاز وضعیت بدنی، وزن بدنی و تاریخ مورد انتظار برای زایش، همتراز بودند. گاوهایی که در طول دوره تازهزایی با رژیم کم نشاسته تغذیه شده بودند در مقایسه با گاوهای گروه پر نشاسته، شیر بیشتری تولید کردند (34.1 در مقابل 32.1 کیلوگرم در روز).
این در حالیست که نشاسته خوراکی تأثیری بر ماده خشک مصرفی و تولید شیر تصحیح شده (FCM) 3.5 درصد نداشت. اما گاوهای گروه کم نشاسته در مقایسه با گروه پر نشاسته، در طول دوره تازهزایی امتیاز وضعیت بدنی بیشتری از دست دادند (-0.42 در مقابل -0.35 در هر 21 روز).
مجموع ماده خشک مصرفی در دورههای نزدیک به زایش و تازهزایی گاوهای گروه SCFP و گروه CON تفاوتی نداشت. اما تغذیه گروه SCFP با مکملها موجب افزایش موقتی ماده خشک مصرفی در روز اول (13.0 در مقابل 11.9 کیلوگرم در روز) و روز پنجم (15.5 در مقابل 14.1 کیلوگرم در روز) بعد از زایش در مقایسه با گروه CON گردید.
در دوره بعد از تازهزایی، گاوهای گروه SCFP در مقایسه با گروه CON غذای بیشتری مصرف کردند (19.8 در مقابل 20.6 کیلوگرم در روز) اما تولید شیر تصحیح شده 3.5 درصد هر دو گروه یکسان بود (44.9 در مقابل 43.6 کیلوگرم در روز) که این امر حاکی از بازدهی تغذیهای بالاتر در گروه SCFP است (نسبت FCM به DMI: 2.27 در مقابل 2.13).
نه نشاسته موجود در علوفه تازه و نه مکملهای گروه SCFP هیچ کدام تأثیری بر فاصله زمانی بین زایش و تخمکگذاری اول و یا احتمال دوقلوزایی نداشتند.
این یافتهها نشان میدهد که تغذیه گاوهای شیری با رژیم غذایی کم نشاسته در دوره تازهزایی میتواند تولید شیر آنها در این دوره را افزایش دهد. همچنین تغذیه گروه SCFP با مکملها منجر به افزایش میزان خوراک در دوره نزدیک به زایش و بازدهی تغذیه در دوره بعد از تازهزایی میشود.
گاوهای شیری در طول دوره انتقال زایش اغلب با توازن منفی انرژی مواجه میشوند که این امر به دلیل کاهش میزان خوراک و افزایش شدید نیاز به مواد مغذی بعد از آغاز شیردهی اتفاق میافتد و منجر به افزایش مشکلات سلامتی جدی در گاوها میشود (زاورسکی و همکاران، 2014). بنابراین راهبردهای تغذیهای در طول دوره انتقال زایش باید با هدف حفظ میزان خوراک و در نتیجه کاهش مصرف چربی ذخیره شده، تدوین شوند.
انتظار میرود افزایش نشاسته در رژیم غذایی بعد از زایش، مقدار توازن منفی انرژی را کاهش داده و با افزایش میزان انرژی دریافتی، عملکرد گاوهای شیری را بهبود بخشد. اما چنین رویکردی میتواند با افزایش دفع پروپیونات از شکمبه، طبق نظریه اکسیداسیون کبدی (الن و همکاران، 2009) ماده خشک مصرفی را کاهش دهد. این امر میتواند گاوهای شیری را بیشتر در معرض اسیدوز شکمبهای نیمهحاد (SARA) قرار دهد (استون، 2004؛ پنر و همکاران، 2007).
بروز SARA با کاهش میزان خوراک و نقص سلامتی دام مرتبط است (استون، 2004؛ کراوس و اوتزل، 2006)؛ بنابراین تغذیه گاوها با مقادیر زیادی از کربوهیدرات قابل تخمیر در طول دوره انتقال بعد از زایش، لزوماً عملکرد آنها را بهبود نمیدهد. فاصله زمانی زایش تا تخمکگذاری اول در گاوهایی که دچار توازن منفی انرژی شدهاند اغلب بیشتر است.
رژیمهای غذایی پر نشاسته، فاصله زمانی زایش تا تخمکگذاری اول را کاهش دادند (گنگ و همکاران، 2002) یا رو به کاهش بردهاند (دایک و همکاران، 2011) اما احتمال دوقلوزایی را بیشتر کردهاند (دایک و همکاران، 2011؛ سابرامانیام و همکاران، 2016).
علیرغم کوتاه شدن فاصله زمانی زایش تا تخمکگذاری اول از طریق رژیمهای غذایی پر نشاسته، مفهوم جالبی است، اما افزایش خطر دوقلوزایی با دریافت رژیم غذایی پر نشاسته میتواند عواقب منفی در پی داشته باشد.
از فرآورده تخمیری ساکارومایسس سرویزیه (SCFP) در رژیم غذایی گاوهای شیری در سطح گسترده استفاده شده تا عملکرد تولید را افزایش داده و pH شکمبه را تثبیت نماید (اراسموس و همکاران، 2005).
پژوهشهای متعددی حکایت از آن دارند که تغذیه گاوها با SCFP اثرات مثبتی مانند افزایش ماده خشک مصرفی (دان و همکاران، 2000) و تولید شیر (رمزینگ و همکاران، 2009؛ زاورسکی و همکاران، 2014) دارد. این در حالیست که سایر پژوهشها نشان میدهند که استفاده از مکمل SCFP تأثیری بر ماده خشک مصرفی و تولید شیر ندارد (رابینسون، 1997؛ رابینسون و گرت، 1999).
پاپی و همکارانش (2012) در یک پژوهش گسترده، نشان دادهاند که استفاده از مکمل SCFP موجب افزایش ماده خشک مصرفی گاوهای شیری در اوایل شیردهی (ماده خشک مصرفی کمتر از 70) میشود. اما تأثیرات رابطه متقابل بین قابلیت تخمیر رژیم غذایی بنیادی و مکمل SCFP بر ماده خشک مصرفی، مورد توجه قرار نگرفته است.
اخیراً، شن و همکارانش (2018) طی پژوهش متابولیکی روی گوسالههای پرواری، متوجه شدند که افزودن مکمل SCFP به یک رژیم غذایی پر غله (52.8% نشاسته)، در مقایسه با گوسالههای گروه کنترل، موجب افزایش حداقل pH شکمبه شده و مدت زمان حفظ pH کمتر از 5.6 را تا 6 ساعت کاهش داد.
همچنین، قابلیت هضم فیبر شوینده خنثی در شکمبه و تمام دستگاه گوارش را بهبود بخشید که این امر نشان میدهد با افزودن مکمل SCFP میتوان تأثیرات منفی رژیم غذای پر نشاسته را تقلیل داد.
با وجود این، رابطه متقابل نشاسته خوراکی و مکمل SCFP به طور گسترده و به ویژه در دوره بعد از زایمان مورد بررسی قرار نگرفته است.
بنابراین حرف از پژوهش حاضر ارزیابی تأثیرات مکمل SCFP در دوره قبل از زایش است، ماده خشک مصرفی، تولید شیر، قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی و فعالیت تخمدانی بعد از زایش در گاوهای شیری که با علوفه تازه اما مقدار نشاسته متفاوت تغذیه میشوند.
فرضیه ما این است که:
1) تغذیه گاوها با رژیمهای پر نشاسته بلافاصله بعد از زایش، در مقایسه با رژیمهای کم نشاسته، تأثیرات منفی بر عملکرد گاوهای شیری دارد .
2) افزودن مکمل SCFP در دوره قبل از زایش تأثیرات منفی رژیمهای پر نشاسته را کاهش داده و موجب افزایش عملکرد تولید در گاوهای شیری میشود.