تأثیر تغذیه کولین پوششدار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش اول)
گاوهای دوره انتقال
در این دوره بدن گاو شیری دچار تعادل منفی انرژی شده و برای تأمین انرژی موردنیاز بافت پستانی و بافت ماهیچهای نیازمند انتقال گسترده چربیها از بافت چربی به کبد است. کبد بهمنظور خارج کردن NEFA به شکل VLDL، وابسته به حضور فسفاتیدیل کولین است. در صورت عدم کافی بودن کولین بخش زیادی از چربیها در کبد تجمع مییابد. از اینرو در وهله اول بهبود ماده خشک مصرفی و سپس استفاده از کولین پوششدار و الباقی ملزومات در دوره انتقال و اوایل شیردهی در گاوهای شیری بسیار حائز اهمیت است. هر 0.1 درصد کاهش در میانگین ماده خشک مصرفی به ازای درصد وزن بدن (DMI%BW) در 3 روز قبل از زایمان بر سلامتی گاوها تأثیر میگذارد:
- افزایش احتمال ابتلا به متریت تا 8 درصد
- افزایش احتمال ورم پستان بالینی تا 10 درصد
- افزایش احتمال کتوز تا 8 درصد
بر اساس مطالعات مورد بررسی، میتوان نتیجه گرفت که کولین پوششدار (RPC) بهطور قابل توجهی مصرف ماده خشک و عملکرد تولیدی را در مرحله انتقال و اوایل دوره شیردهی بهبود میبخشد.
CholiPEARL با فرآیند انکپسولاسیون انجمادی پاششی تولید شده که به افزایش بهرهوری گاوها با بهبود عملکرد کبد کمک میکند که در به حداکثر رساندن سوددهی گله مهم و مؤثر است. راندمان جذب روده ای کولین رهاشده از این محصول بیش از 90 درصد است.
مشکلات متابولیکی دوره انتقال
سه هفته قبل و بعد زایش مهمترین و آسیبپذیرترین دوره برای گاو شیری است. نیازهای متابولیک او بهطور چشمگیری افزایش مییابد و نحوه همگام شدن با دوره انتقال بر عملکرد دام در بقیه دوره شیردهی تأثیر میگذارد. بنابراین، داشتن یک برنامه مدیریت سلامت خوب برای گاوهای انتقالی بهمنظور داشتن عملکرد موفق شیری بسیار مهم است.
گاوهای دوره انتقال در هفته آخر آبستنی کاهش مصرف ماده خشک را تجربه میکنند و اوایل دوره شیردهی معمولاً با افزایش بروز اختلالاتی که تولید و بقا را به خطر میاندازند مشخص میشود. گاوهایی که انتقال موفقیت آمیزی به مرحله شیردهی ندارند، در برابر مشکلات متعددی (اختلالات متابولیک) که درست پس از زایمان رخ میدهد آسیب پذیر هستند. اختلالات اساسی تولید و تولید مثل در دوره گذار به سه محور اصلی تقسیم میشوند:
الف) اختلالات مربوط به متابولیسم انرژی (کتوز، کبد چرب، اسیدوز و جابجایی شیردان)
ب) اختلالات مربوط به متابولیسم مواد معدنی (هایپوکلسیمی، تب شیر، هایپومنیزیمی، لنگش و ادم پستان)
ج) مشکلات مربوط به سیستم ایمنی (ورم پستان، متریت/اندومتریت و جفت ماندگی)
بررسی تحقیقات
- تحقیقات نشان میدهد که 50 تا 60 درصد گاوهای دوره انتقال کبد چرب متوسط تا شدید را تجربه میکنند (Bobe et al., 2004).
- جذب روزانه اسیدهای چرب توسط کبد در زمان زایمان 13 برابر افزایش یافت و از 100 گرم در روز به 1300 گرم در روز رسید (رینولدز و همکاران، 2003).
- دراکلی (2001) تخمین زد که در طول پیک غلظت NEFA خون، تقریباً 600 گرم چربی در 24 ساعت رسوب میکند که مربوط به افزایش 6 تا 7 درصد وزنی در چربی کبد است.
بهینه سازی سلامت کبد در مرحله انتقال می تواند به طور قابل توجهی اختلالات متابولیک را کاهش دهد.
در بررسی تحقیقات منتشر شده در مجله علوم دامی (Suthar et. al., 2013)، 5884 گاو از 10 کشور اروپایی از نظر سطح کتوز تحت بالینی مورد بررسی قرار گرفتند. مشخص شد که در اروپا، کتوز تحت بالینی از 11 تا 36 درصد در سطح مزرعه متغیر است که به وضوح می تواند با کاهش سود مرتبط باشد. کتوز با سایر اختلالات متابولیک مرتبط است، به عنوان مثال جفت ماندگی (ROP) و غیره که باعث افزایش ضرر اقتصادی گله میشود. در همان مطالعه، مشخص شد که گاوهای مبتلا به کتوز تحت بالینی 1.5 برابر احتمال بیشتر ابتلا به متریت، 9.5 برابر احتمال بیشتر ابتلا به کتوز بالینی و 5 برابر احتمال بیشتر در ابتلا به جابجایی شیردان داشتند.
سلامت بهینه کبد
تغذیه کولین به دلیل نقش آن در عملکرد بهتر کبد در مدیریت دوره انتقال و اوایل شیردهی، بسیار حائز اهمیت میباشد. نقش کولین در بهبود مصرف ماده خشک در مرحله انتقال،افزایش سطح تولید، و سلامتی استدلال قوی برای تامین کولین زیستی فراهم می کند.
- در طی دوران انتقال، مکمل کولین غلظت NEFA پلاسما را تغییر میدهد. این امر خروج و انتقال چربی کبد را افزایش میدهد و منجر به کاهش غلظت چربی کبد و کاهش خطر ابتلا به کبد چرب میشود. در صورت استفاده از کولین پوششدار قبل و بعد از زایمان، خطر ابتلا به کتوز بالینی و تحت بالینی و عوارض کلی کاهش مییابد.
ترجمه و گردآوری: سحر کریمی